منتشر شده در 10 مرداد 1399
از زمانِ بعثت حضرت ختمی مرتبت و از زمان نزول این آیه شریفه: «إِنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»(الأحزاب:۵۶)، مسلمانان تاکنون به تقلید از اجداد مسلمان خود، بدون توجه به راز و رمزی که در عبارت صلوات پنهان است، بر پیامبر صلىاللهعلیهوسلم صلوات فرستادهاند و به صلوات فرستادن خود مباهی و شادمان بودهاند و حق نیز همین بوده است؛ درحالیکه حقیقتاً هیچکدام شخصاً صلواتی نفرستادهاند
رازی که بَرِ غیر نگفتم و نگوییم، با دوست بگوییم که او محرم راز است. داشتم بر حسب معمول هر شب، بعد از نماز مغرب، تسبیح به دست، بر پیامبر عظیمالشأن اسلام صلىاللهعلیهوسلم درود میفرستادم. در این میان به خاطرم رسید که واقعاً من خوشبخت و سرافرازم که از دیرباز به صلوات فرستادن خو گرفتهام؛ «پای بر فرقِ فرقدان دارم». در این وقت یک مرتبه از عالم غیب حجاب برداشته شد و متوجه شدم که من شخصاً در سراسر عمرم، یک صلوات هم نفرستادهام، نهتنها من، بلکه هیچ مسلمانی خود صلوات نفرستاده است؛ «ز پردهها به در افتاد رازهای نهانی». قضیه از این قرار است که از آغاز تاریخ اسلامی، از زمانِ بعثت حضرت ختمی مرتبت و از زمان نزول این آیه شریفه: «إِنَّ اللهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»(الأحزاب:۵۶)، مسلمانان تاکنون به تقلید از اجداد مسلمان خود، بدون توجه به راز و رمزی که در عبارت صلوات پنهان است، بر پیامبر صلىاللهعلیهوسلم صلوات فرستادهاند و به صلوات فرستادن خود مباهی و شادمان بودهاند و حق نیز همین بوده است؛ درحالیکه حقیقتاً هیچکدام شخصاً صلواتی نفرستادهاند. البته من یقین دارم که خداوند متعال به نیت و کار آنها ارج نهاده و در دفتر اعمالشان پاداشی شایسته در مقابل صلواتشان منظور فرموده است. حال شما خواهید پرسید: به چه دلیل آنها صلوات نفرستادهاند؟ خواهم گفت: به دلیل اینکه ما در مقابل فرمان و پیشنهاد خداوند، در آیهی فوق، بهجای این که بگوییم: «أُصَلی على محمدٍ»، یا: «نُصلی على محمدٍ»؛ یعنی من درود میفرستم، یا ما درود میفرستیم بر محمد، میگوییم: «اللهم صلِّ على محمد و آل محمد»؛ یعنی بار الها! از پیشگاهت درخواست میکنیم که تو خود بر محمد درود بفرست؛ زیرا «صلِّ» فعل امر مفرد مخاطب است و به معنای «درود بفرست» میباشد. اکنون لازم است از خود بپرسیم، چه کسی برای نخستینبار، فرمان الهی را لبیک گفته و جملهی اخیر را بر زبان رانده است؟ مرا عقیده بر این بود که آنکس که به انتخاب این جمله اقدام کرده است، پایگاه معرفت وی، در عرش برین بوده است و میدانسته است که غیر این جمله در بارگاه احدیت شایسته نیست. با خود گفتم این جمله، یا از دهان مبارک خود پیامبر صلىاللهعلیهوسلم است یا از دهان اصحابش که شاگردان مکتبش هستند و ضمناً معتقدم آنکس که به گفتن این جمله مبادرت کرده است، به امر خداوند آن را بر زبان آورده است؛ یعنی این جمله «رجماً بالغیب» بیان نشده است. برگردیم به سطور پیش که گفتیم: بارالها! از پیشگاهت درخواست میکنیم که تو خود بر محمد صلىاللهعلیهوسلم درود بفرست. چرا تو خود و ما نه؟! اینجا رازی است، اینجا سرّی است. برای اینکه هر یک از ما بندگان به طریقی ذاتاً آلوده به ننگ گناه هستیم و در خور ملامت و سرزنش میباشیم و شایستگی آن را نداریم که شخصاً بر محمد صلىاللهعلیهوسلم صلوات بفرستیم، خداوندا این فرمان تو را تنها کسی میتواند امتثال نماید و بر زبان راند که زبانش از پلیدی گناه مصون بوده باشد. عظمت مقام «محمد» تا آنجاست که این افتخار و نعمت عظیم صلوات و درود خداوند به هر ترتیب، نباید از زبان بشر گناهکار خارج شود.انسانها در طول تاریخ زندگیشان، وقتی از مرحلهی احساسات، به مرحلهی عقل و معرفت میرسند، از گناهان و پلیدکاریهای خود، سخت شرمنده و نادم و پشیمان میشوند و هر یک به طریقی به گناه و خطای خود اقرار کرده و خجلت و انفعال خویش را نشان میدهند؛ «آتش به گرمیِ عرق انفعال نیست.»
از بس که غرق گناهم به حشر میترسم/بسوزد آتـش من، کـافـر و مسلمان را
اگر کوهِ گناه من به محشر سایه اندازد/ نبیند هیچ مجرم، روی خورشید قیامت را
جوانی صرف نادانی شد و پیری پشیمانی/ دریغا وقت مردن، آدمی هشیار میگردد
بندهی گناهکار، به مجرد پشیمانی مورد بخشایش خدای متعال قرار میگیرد، مشروط به آنکه به رفتار پیشین خود برگشت نکند. جالب این است که خداوند به بندهی توبهکار جایزه هم میدهد و تمام اعمال ناشایستِ او را تبدیل به حسنات میکند: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَ آَمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللهُ غَفُوراً رَحِیماً»؛ مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد، پس اینانند که خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خداوند آمرزندة مهربانست.(الفرقان:۷۰) پیامبر رحمت میفرماید: «لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ لَمْ یُذْنِبُوا لَخَلَقَ اللهُ خَلْقًا یُذْنِبُونَ ثم یَغْفِرُ لَهُمْ، وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛یعنی: اگر بندگان گناه نمیکردند، خدا خلقی میآفرید که گناه کنند تا بیامرزدشان که او آمرزگار رحیم است
شاید بپرسید: مگر محمد صلىالله علیهوسلم خود بشر نبوده است؟ بلی بوده است، اما به یقین او تافتهی جدابافتهی خداوند بوده است و هر یک از پیامبران و اولیای خدا به طریقی تافتهی جدابافته بودهاند. تصمیم گرفتم که به تفاسیر معتبر مراجعه کنم و حقیقت صلوات و چگونگی آن را از زبان مفسرین قرآن دریافت کنم. همین کار را هم کردم. به تفسیر «کشف الحقایق» ترجمهی آقای صادق نوبری مراجعه کردم. دیدم در ذیل آیة ۵۶ سورهی احزاب آمده است که پس از نزول این آیه، عدهای از حضرت رسول صلىاللهعلیهوسلم پرسیدند: یا رسولالله! به چه قِسم صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید «اللهم صل على محمد و على آل محمد کما صلیت على ابراهیم و على آل ابراهیم إنّک حمید مجید»؛ یعنی، خداوندا! درود بفرست بر محمد و بر خاندان محمد، همانگونهکه درود فرستادی بر ابراهیم و بر خاندان ابراهیم؛ به حقیقت تو ستودهای. به تفسیر «کشف الأسرار» میبدی هم مراجعه کردم. دیدم آنجا هم نظیر مطلب فوق آمده است که عدهای به رسول خدا صلىاللهعلیهوسلم گفتند: یا رسولالله! کیف نصلّی علیک؟ ای رسول خدا! چگونه بر تو درود بفرستیم؟ فقال رسولالله صلىاللهعلیهوسلم: قولوا «اللهم صل على محمد و أزواجه و ذرّیته کما صلیت على ابراهیم إنّک حمید مجید.» پیامبر خدا فرمود: بگویید: خداوندا! درود بفرست بر محمد و همسران وی و بازماندگان وی، همانگونه که بر ابراهیم و خاندانش درود فرستادی؛ همانا تو در خور ستایش هستی و شریف و بزرگی. سخن کوتاه، از بیانات فوق حقیقتی استنباط میشود و آن این است که فقط دو کس شایستگی دارند که بر محمد و خاندانش درود بفرستند. نخست خدای قادر متعال که خالق کائنات است. دوم فرشتگان که فرمانبردار بیقیدوشرط خداوند هستند و هر دو منزّه و مبرّا از هر گناه و آلودگی هستند. حضرت سعدی که «خدایش در صف پیغمبران کند محشور» عظمت و شایستگی محمد صلىاللهعلیهوسلم را چنین بیان میکند: «بلغ العُلى بکماله، کشف الدُّجى بجماله، حَسُنت جمیع خصاله، صلّوا علیه و آله»؛ محمد با کمال خود به بلندی رسید و تاریکی را به پرتو جمال خود دور کرد. منشهای وی همه نیکوست. بر او و بر خاندانش درود بفرستید. بلنـد آسمان پیش قَدرت خجـل/تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل مصراع دوم اشاره دارد به حدیثی از خود پیامبر که فرمود: «کنتُ نبیاً و أن آدم لمنجدل فی طینه»؛ یعنی: من پیامبر بودم در آن زمانی که آدم در میان گِلش افتاده بود.
ندانـم کدامین سخـن گویمـت/که والاتری زانچه من گویمـت
تو را عزّ لولاک و تمکین بس است/ثنـای تو طـه و یـس بس است
قرنها پیش از آنکه «محمد» قدم به عرصهی وجود گذارد، خداوند مژدهی پیامبری او را به حضرت موسى علیهالسلام داد و آنحضرت به بنیاسرائیل سفارش کرد تا مطیع فرمان او شوند. اما متأسفانه آنان با وی از درِ عناد در آمده و با وی مخالفتها نشان دادند. بنیاسرائیل «محمد صلىاللهعلیهوسلم» را بهتر از فرزندان خود میشناختند. نام «محمد» در تورات مسطور است. آنها هنگام خواندن تورات، چون به نام «محمد» میرسیدند، چشم خود را به قصد تبرک، بر آن میمالیدند. سرانجام «محمد» به دنیا آمد و به مقام پیامبری رسید و او به دستور خدا، بدانها پیشنهاد کرد که به او ایمان آورند و قبول اسلام کنند. اما بزرگان آنان، نه تنها زیر بار نرفتند، بلکه در عهدنامههای خود با پیامبر پیمانشکنیها کردند و کردند آنچه نبایست میکردند و دیدند آنچه نبایست میدیدند، تا جایی که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم میفرماید: «لَوْ آمَنَ بِى عَشَرَةٌ مِنَ الْیَهُودِ لآمَنَ بِى الْیَهُودُ»؛ یعنی اگر ده تن از یهودیان به من ایمان آورده بودند، همهی یهودان به من ایمان میآوردند. واقعاً اگر یهود به اسلام میگروید، این همه شر و شوری که در دنیا وجود دارد، وجود نمیداشت و شاید آرامشی نسبی سراسر گیتی را فرامیگرفت.
منبع: فصلنامه ندای اسلام
✍🏼 دکتر سید عبدالمجید حیرت سجادی